عوامل درونی
منظور از عوامل درونی، عواملی است که در داخل شرکت بر قیمت سهام تأثیر میگذارند و یا تصمیماتی که در داخل شرکت اتخاذ میشوند و بر قیمت سهام اثر میگذارند (یاری، 1385).
2-2-2-1- مديريت
از مهمترین عوامل درونی تأثیر گذار بر قیمت سهام میتوان به مدیریت اشاره نمود که بسیار حائز اهمیت است. عملکرد شرکت به میزان زیادی به مدیریت شرکت و استفاده درست از منابع بستگی دارد. قیمت سهام شرکتهایی که دارای مدیریت با ثباتتری هستند نسبت به سایر شرکتها بیشتر خواهد بود. حسن شهرت و اعتبار مدیران و همچنین خبره و کارآمد بودن از عواملی است که میتواند بر این افزایش، تأثیرگذار باشد. به طور کلی هر تغییری در هیأت مدیره میتواند بر قیمت سهام تأثیرگذار باشد (یاری، 1385)
2-2-2-2- عايدی هر سهم و سياستهای تقسيم سود
رقم بدست آمده به عنوان درآمد هر سهم، نمایانگر میزان سود ویژه ای است که به هر سهم در یک سال تعلق گرفته است. بر این اساس سرمایه گذار میتواند سودآوری شرکت را اندازه گیری نموده و با مقایسه ارقام مربوط به سالهای مختلف، افزایش یا کاهش آن را محاسبه نماید. سود محور اصلی و تعیین کننده موقعیت یک واحد است و انتظارات افراد را نسبت به آینده شکل میدهد (یاری، 1385).
از آن جا که در کشور ایران، سود شرکتها در پایان سال مالی تعیین گردیده و در مجامع عمومی میزان سود قابل تقسیم معین و در مدت تعیین شده پرداخت میگردد، بنابراین هرچه تاریخ پرداخت سود نزدیکتر شود، در صورت ثابت بودن سایر عوامل، قیمت سهام نیز ممکن است افزایش پیدا نماید. در هر صورت تحت شرایط ثابت و مساوی، قیمت سهم قبل و بعد از پرداخت سود متفاوت خواهد بود.
2-2-2-3- روند قيمت سهام در گذشته
سرمایه گذاران حرفه ای معمولاً به روند قیمت سهام اهمیت میدهند. روند قیمت سهام شرکتها به تدریج برای عموم شناخته میشوند و کم کم دارای حسن شهرت یا سوء شهرت میگردند. برای خریدار یک سهم خاص ضروری است که ببیند شهرت این سهام در چه سویی حرکت میکند. البته حسن شهرت سهام یک شرکت به عوامل متعددی بستگی دارد، ولی تأثیر این عوامل روی عامل قیمت منعکس میشود (یاری، 1385).
2-2-2-4- نسبت قيمت به درآمد
یکی از عوامل مهم برای تصمیمات سرمایه گذاران که میتواند با توجه به اطلاعات صورتهای مالی مورد تجزیه و تحلیل قرار گیرد و آنها را در اخذ تصمیمات سرمایه گذاری هدایت نماید، نسبت قیمت به درآمد است. علت اهمیت این عامل هم این است که از تقسیم قیمت بازار بر درآمد سالانه شرکت بدست میآید و بنابراین سرمایه گذار میتواند محاسبه نماید که ظرف چه مدت، درآمد حاصل از سرمایه گذاری بازده مورد انتظار او را پوشش داده است. حتی اگر قسمتی از عایدی شرکت بدون تقسیم در بین سهامداران، راهی اندوخته های شرکت گردد باز هم متعلق به سهامداران است و در نهایت به آنان باز خواهد گشت (یاری، 1385).
2-2-2-5- تقاضا برای محصول شرکت
نوع کالا یا خدمتی که شرکت مورد نظر ارائه میدهد میتواند با توجه به کمیت و کیفیت مشتریان، روی قیمت سهام بنگاه تأثیر بگذارد. وقتی که شرکتی کالایی مصرفی تولید میکند که مورد نیاز همگان است بازار مصرف نسبتاً مطمئنی را برای محصول خود دارد. زیرا هم مصرف کالا توسط یک فرد زیاد است و هم افراد زیادی در جامعه آن را مصرف میکنند. در مقابل کالایی که متقاضیانی محدود دارند و معمولاً شامل کالاهای لوکس میباشند، تکرار خرید در این گونه محصولات بسیار کمتر به وقوع میپیوندد و نیز خریدشان محدود است. بنابراین واضح است که سهام کارخانجات و شرکتهای تولید کننده کالاهای مصرفی بازار فروش بهتری نسبت به کالاهایی دارند که از بازار کمی برخوردارند. هرچند نمیتواند ناقض این مطلب شد که بعضی از شرکتهایی که منحصراً به تولید کالاهای رده بالا میپردازند سود سرشاری کسب میکنند و طبیعتاً تقاضا برای سهامشان هم موجود است، هرچند تغییراتی در کلیت سهام و سهامدارانشان دیده نمیشود (یاری، 1385).
2-2-2-6- نرخ هزينه سرمايه
نرخ هزینه سرمایه شرکت عامل دیگری در تعیین ارزش سهام است. نرخ هزینه سرمایه، متوسط نرخ هزینه ای است که شرکت برای استفاده از منابع مختلف مالی، ایجاد بدهی و تبدیل به سرمایه، به صاحبان آن منابع میپردازد. هرچه نرخ هزینه سرمایه شرکتی در مقایسه با نرخ بازدهی آن کمتر باشد، ارزش سهام آن بیشتر خواهد بود. یعنی برای ایجاد ثروت در یک بنگاه اقتصادی اگر بتوان سودی بیشتر از هزینه سرمایه بدست آورد میتوان گفت بر ارزش آن شرکت افزوده شده است (یاری، 1385).
2-2-2-7- افزايش سرمايه
بنگاه های اقتصادی به منظور تأمین منابع مالی مورد نیاز خود جهت نیل به اهداف، ابزارهای متفاوتی را مورد استفاده قرار میدهند. بدین صورت که برای نیازهای مقطعی و کوتاه مدت اقدام به انتشار اوراق قرضه با سررسید کوتاه مدت و یا گرفتن تسهیلات اعتباری با پوشش زمانی اندک مینمایند. همچنین برای تأمین منابع مالی سرمایه ای و بلند مدت به منظور اجرای طرحهای توسعه شرکت، اقدام به انتشار سهام جدید یا اخذ اعتبارات بلند مدت از سیستم بانکی نموده و یا اقدام به انتشار اوراق بهادار با سررسیدهای بلندمدت مینماید. بنابراین، همان گونه که از موارد بالا بر میآید شیوه تأمین منابع مالی، ارتباط بسیار نزدیکی با نوع استفاده از آن منابع دارد. اهمیت این امر زمانی آشکار میگردد که به طور مثال نتوان از طریق انتشار اوراق قرضه کوتاه مدت اقدام به تأمین منابع مالی طرحهای توسعه ای که معمولاً طولانی مدت و دیر بازده هستند نمود. در مواقعی که شرکتی تصمیم به افزایش سرمایه خود میگیرد، شایعات مربوط به تجمع اندوخته های شرکت ممکن است به بالا رفتن قیمت سهام در بازار کمک کند. این در حالی است که با افزایش سرمایه طبیعتاً تعداد سهام منتشره افزایش خواهد یافت و این امر منجر به کاهش عایدی هر سهم میشود. بنابراین نحوه عمل مدیریت در این گونه موارد سرنوشت ساز خواهد بود و میتواند با نحوه افزایش سرمایه درست به افزایش قیمت سهام کمک کند (یاری، 1385).
2-2-2-8- جريان نقدينگی شرکت
برخی شرکتها به ویژه شرکتهای تازه تأسیس، هزینه استهلاک بالایی دارند. به عبارت دیگر هر ساله مبالغی از سود آنها به عنوان هزینه استهلاک کسر میشود. در مقابل، شرکتهایی هستند که به دلیل قدیمی بودن داراییها، هزینه استهلاک اندکی دارند و لذا سود آنها در سطح بالایی است. در این شرکتها تفاوت چندانی بین سود و جریان نقدی وجود ندارد. طبیعی است که سهام شرکتهای گروه اول دارای ضریب قیمت به عایدی هر سهم بالاتری در مقایسه با شرکتهای گروه دوم است. شرکتهای گروه اول به دلیل بالا بودن میزان نقدینگی، توانایی تقسیم سود بیشتری بین سهامداران دارند و به همین دلیل انتظار میرود که درصد سود تقسیمی هر سهم در شرکتهای گروه اول بیش از شرکتهای گروه دوم باشد (یاری، 1385).
2-2-2-9- طرحهای توسعه
یک عامل مؤثر تعداد و حجم طرحهای توسعه و نرخ بازدهی آن طرحهاست. هرچه نرخ بازدهی یک صنعت بیش از صنایع دیگر باشد، سهام شرکتی که در آن صنعت قرار دارد نیز با ارزشتر از سهام شرکتهای مشابهی خواهد بود که در سایر صنایع فاقد رشد فعالیت میکنند. به عبارت دیگر، اجرای طرحهای سودآور در آینده، نوعی امتیاز به شرکت میدهد و این امر موجب میشود که سرمایه گذاران برای خرید سهام آن شرکت بهای بیشتری بپردازند. بنابراین، فرصتهای سرمایه گذاری سودآورتر، سود آتی شرکت را افزایش میدهد و همین نرخ رشد سود، باعث افزایش ارزش سهام میشود (یاری، 1385).
2-2-2-10- امتيازات ويژه
در ایران، سودی که شرکتها بدست میآورند تا حدود زیادی به امتیازهای ویژه ای بستگی دارد که دسته ای از صنایع و شرکتها از آن بهرهمند میشوند. امتیاز استفاده از سهمیه ارزی دولتی، امتیاز استفاده از تسهیلات مالی ارزان قیمت، امتیاز مربوط به محدود بودن واردات کالا و یا وجود تعرفه های سنگین برای کالاهای رقیب، امتیاز مربوط به دانش فنی منحصر به فرد و امتیاز مربوط به داشتن انحصار تولید و یا توزیع کالای خاص، موجب میشود که شرکتهای مشمول آن اعتبارات سود بالایی داشته باشند و به علاوه بتوانند با اطمینان بیشتری برای کسب سودهای آتی، به کار خود ادامه دهند. برای مثال، میتوان از صنایع خودروسازی به خاطر داشتن امتیاز منع ورود خودروهای خارجی نام برد. منع ورود خودروهای خارجی موجب شده است که قیمت خودروی ایرانی افزایش یابد و شرکتهای خودروسازی داخلی بدون نگرانی از رقبای خارجی اتومبیلهای خود را به قیمت بیشتری بفروشند (یاری، 1385).